دلایل اهمیت نرم افزار آموزش مجازی lms (بخش دوم)

تصویر پست
کسب و کار
  • 22 اسفند 1397
  • پسند
  • 0 دیدگاه

دلایل اهمیت سامانه آموزش مجازی lms (بخش دوم)

در آموزش مجازی ارتباط میان مدرس و دانش آموز از طریق کامپیوتر صورت می گیرد. در این زمینه دکتر غلامی رئیس مرکز آموزش الکترونیکی دانشگاه علم و صنعت می گوید: «اساس کار ما تعامل مداوم بین مدرس و دانش آموز است. در این شیوه دانش آموز دروس را به صورت off line دریافت کرده و در طول ترم هر زمانی که بخواهد با گذرواژه ای که توسط ما به وی داده می شود می تواند وارد کلاس شده و مطالب را دریافت کند و در این راه دانش آموزیی موفق خواهد شد که همانند کلاس های حضوری طی یک برنامه ریزی مرتب از این دروس استفاده کند. البته دانش آموز در طول ترم از طریق سیستم مدیریت یادگیری به نام LMS به صورت اتوماتیک کنترل شده به نحوی که ورود و خروج دانش آموز، پرسش و پاسخ بین دانش آموز و مدرس کوئیز و امتحان و... توسط سیستم مذکور اداره می شود. در آموزش مجازی و وب کنفرانس  فرد برای درس خواندن محدود نیست و این در حالی است که کلاس های رفع اشکال و کوئیز و امتحان در ساعات معینی از هفته به صورت on line برگزار می شود. این زمان محدود شده توسط دانشگاه مشخص می شود. قابل ذکر است به دلیل عدم دسترسی به پهنای باند مناسب در تمامی نقاط کشور ارتباط با دانش آموز با سرعت مناسب فراهم نمی شود، در اینجا می توان از سیستم چندرسانه ای (مولتی مدیا) نظیر CD به عنوان پشتیبانی استفاده کرد ولی هنوز در اولویت های برنامه ما نیست چرا که داشتن نظم از اصول برنامه کاری دانش آموز است، در صورت ارائه CD کنترل وی از دست ما خارج می شود.

در حال حاضر در نرم افزار یادگیری الکترونیکی LMS  یا آموزش مجازی و وب کنفرانس بهترین نحوه ارتباط بین مدرس و دانش آموز چت گفتاری در نظر گرفته شده و در صورت نیاز به نوشتن با ابزار هایی نظیر digitalizing pad مطالب به مونیتور منتقل شده و از این طریق دانش آموز مطالب را دریافت می کند.

سطح کیفی و استانداردهای پذیرفته شده برای محتوای دروس الکترونیکی از دیگر عناصر تعیین کننده و تاثیرگذار در انتخاب خط مشی می باشند. متاسفانه یکی از عناصر مهم در آموزشهای مجازی که به درستی مورد توجه قرار نمی گیرد کیفیت محتوای دروس الکترونیکی است. محتوای دروس الکترونیکی بر خلاف دروس سنتی فقط به مجموعه اطلاعات و دانش های نهفته در یک درس اطلاق نمی شود. بلکه به نوعی شامل روش ارائه درس و برخورداری از تعامل موثر و انگیزه ساز بین فراگیر و سیستم آموزشی نیز می شود. بنابراین، محتوای دروس الکترونیکی هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی یکی از عوامل مهم در تعیین اولویت ها و انتخاب راهکارهای مورد نظر برای ساختن یک سیستم آموزشی است.

تعداد دوره های آموزشی، و تعداد دروس لازم در هر دوره آموزشی جنبه کمی محتوای آموزشی را مشخص میسازد. به بِیِان دیگر مِی توان این عامل را در کنار عامل اندازه طرح آموزشی قرار داد و آن را در تعیین اندازه های یک طرح آموزشی به عنوان یکی از اولویت های مهم در نظر گرفت. بدیهی است با توجه به بودجه و وسعت طرح، باید در مورد تعداد دروس الکترونیکی تصمیم گیری شود. اگر به این نکته توجه شود که بطور متوسط برای هر ساعت درس الکترونیکی نیاز به یک صد ساعت فعالیت تخصصی می باشد، می توان چنین نتیجه گرفت که برای وارد کردن دروس به شبکه آموزشی نیاز به یک برنامه ریزی دقیق و محتاطانه است.

برای داشتن کیفیت مورد نظر در محتوای دروس الکترونیکی، تعریف و تعیین اولویت ها بسیار دشوارتر است. شاید یکی از مشکل ترین مراحل در تعیین اولویت ها و انتخاب خط مشی تعریف چارچوب روشنی برای کیفیت یا ویژگی های دروس الکترونیکی است. استفاده از رسانه های مختلف میتواند عامل موثری در تعیین اندازه های کیفی دروس الکترونیکی باشد. یک درس الکترونیکی در ساده ترین شکل می تواند فقط با استفاده از متن های ساده و از طریق صفحات پی در پی به فراگیران ارائه شود. پرداختن به این عنوان که چنین محتوایی برای چه موضوعاتی مناسب است و تا چه اندازه می تواند در انتقال دانش و مهارتهای لازم موفق باشد خود جای بحث جداگانه ای را دارد. در اینجا می خواهیم به این مطلب اشاره کنیم که در صورت نیاز می توان از رسانه های مختلف همچون متن، صوت، تصویر، پویا نمایی و فیلم در کنار هم و به منظور انتقال دانش مورد نظر به فراگیران استفاده کرد. در این صورت با افزایش تنوع رسانه ها پیچیدگی و هزینه های مربوط به طراحی و ساخت دروس الکترونیکی افزایش می یابد.

از طرف دیگر استفاده از الگوهای مختلف آموزشی می تواند بر بعد کیفی محتوای دروس الکترونیکی اثر بگذارد. علاوه بر الگوهای آموزش تنوع روشهای تعاملی کاربر و سیستم آموزشی نیز می تواند بر کیفیت آموزشهای الکترونیکی تاثیر گذار باشد. بنابراین، ملاحظه می شود که محتوای دروس الکترونیکی یکی از مهمترین و در عین حال حساس ترین عوامل در تعیین اولویت ها و انتخاب خط مشی لازم برای آموزشهای الکترونیکی است.

اهمیت آموزش مجازی lms

ازنگاه این مقاله برای همگام شدن آموزش و پرورش کشور با روح زمانه و رویکردهای جدید تعلیم و تربیت و برای پاسخ گویی به نیاز نسل آینده وحتی نسل حاضر در امتداد دو مسیر می توان حرکت کرد و دو راه برد را مورد توجه قرار داد .

الف) نگرشی نو، باز تعریف مفاهیم

راه برد نخست، مبتنی بر تحول و بازنگری در حیطه نگرش ها در حوزه فکری کلان جامعه است. بر این پایه، مفاهیم اساسی تعلیم و تربیت باز تعریف می شوند. ضرورت باز نگری در حوزه های فکری جامعه براساس آینده ای پویا،تغییرپذیر، و غیر شخصی مدنظر قرارمی گیرد.در این مسیر، نظام آموزش وپرورش کلان نگرش به دانش آموز، معلم، محتوا و مدرسه را متأثر از تحولات زمان تغییر می دهد. دانش آموز و معلم را در فرآیند امروزی آموزش و پرورش از دیدگاهی پرسشگر، مستقل، خلاق و کثرت گرا می نگرد و می خواهد با کنار نهادن ارتباط یکسویه سنتی و فرسوده، به جریان یادگیری-یاددهی حرکت و خلاقیت بخشد. از این دیدگاه، مفاهیم با الهام از فلسفه اجتماعی، سیاسی و فرهنگی معاصر و متناسب با نیاز جامعه واقع بینانه و غیر متعصبانه، باز تعریف می شود .

فرد محوری، نخبه پروری و پرورش اسطوره ای در آموزش و پرورش امروزه جایگاهی ندارد. کار آموزش وپرورش آموزش زندگی است. ازاین رو برای طراحی نظام آموزش متناسب با نیازفردا یاحتی امروز به چیزی پیچیده تر از یک نظام کلیشه ای وفرد مدارانه احتیاج داریم. در این مسیر اصل دموکراسی و مشارکت همراه با نهادی کردن اندیشه به مثابه وظیفه یک نظام مترقی و جدید تعلیم و تربیت مورد توجه قرار می گیرد. بدیهی است نهادی کردن اندیشه مستلزم ایجاد بستر مناسب برای پذیرش و مدارا با دیدگاه ها و اندیشه ها و نگرشی کثرت گرایانه است. در این مسیر برخوردهای خشک و خشن و متعصبانه، مردود و ناموفق است . در این راهبرد، روش های آموزش و پرورش و ارزشیابی مورد تجدید نظر اساسی قرار می گیرد راه کارهای پرورشی وارزشیابی ازوضعیت تک بعدی، کمی، ناکارآمدونامنعطف به روش هایی کارآمد،کیفی و منعطف تغییر می یابد.

ب) تحول ساختاری

بر پایه راه برد دوم، ساختار آموزش و پرورش در دو بعد کمی و کیفی مورد بررسی قرارمی گیرد . در بعد کمی تشکیلات وسیع و حجیم با ساختاری تمرکزگرا، دیوان سالار و کم بازده به ساختاری غیر متمرکز و کوچک تر تبدیل میشود. نگاهداشت قدرت و تمرکز مسئولییت با تفویض آن به سطوح میانی و پایین تر تغییر شکل می دهد و در این میان واگذاری بخشی از مسئولیت ها به نهادهای مردمی مرتبط کم حجم کردن اداره ها و نهادهای دولتی از یکسو زمینه بروز خلاقیت ها را فراهم می آورد و از سوی دیگر از حجم بوروکراسی اداری کم بازده و وقت گیر می کاهد .

در بعد کیفی می توان که دستور کار اصلاح تغییر در شکل و محتواست. محتوا و برنامه های درسی نظام تک رسانه ای، مدیرت های ناکارآمد، اقتدارگرا و نا منعطف نمی تواند بستر ساز حرکت هماهنگ با کاروان جهانی دانش امروز به جلو باشد. از این دیدگاه، ایجاد تغییر در ساختار آموزش و پرورش با راه بردهای کلان نگر، تدریجی و مستمر، دقیق و کارشناسانه می تواند توسعه کیفی را محقق سازد.

اصلاح کیفی آموزش و پرورش فرآیندی نیست که با اقدامی ضربتی بتوان آن را انجام داد، بلکه به اقتضای نیازهای نشأت گرفته از تقاضای عدالت اجتماعی در جامعه هماهنگی کامل دارد. از این نظر، اصلاح کیفی آموزش و پرورش رسمی زنجیره ای از تغییرات را در دیگر شکل های آموزش به وجود خواهد آورد که به نوبه خود به الگوهای رشد ساختارهای تشکیلاتی اعم از آموزش رسمی و غیر رسمی تنوع خواهد بخشید. لازمه این امر یک اساس گسترده و همگانی در مبارزه با بیسوادی است . زدودن بیسوادی امری است ملازم با ارتقای آموزش و پرورش ابتدایی. هیچ کودکی نمی تواند با اعتماد به نفس به یادگیری بپردازد، مگر آن که از طرف والدین مورد تشویق قرار گیرد. بنابر این ممکن است، والدین بی سواد مانعی برای یادگیری باشند. آموزش خانواده به صورت مستمر، جذاب و فراگیر در زدودن کم سوادی می تواند نقش مهمی ایفا کند.

دو خصوصیت مهم در یادگیری برای تغییر کیفی آموزش و پرورش حایز اهمیت اساسی است . نخست آموزش توانایی های نوجوانان برای تدوین سؤالها و مسأله هاست. شیوه حل مسأله جایگزین ضعیفی است اگر مسأله به دانش آموز داده شود؛ زیرا نقش فعال دانش آموزان در تدوین مسأله ها فوق العاده مهم است. یادگیری مبتنی بر حل مسأله با یادگیری خود انگیزشی و یادگیری مستقل نیز رابطه نزدیک دارد . مسائلی که موضوع این گونه یادگیری هاست در زمان معاصر به وجود آمده و به چندین رشته علمی مانند مسائل جهانی جمعیت، منابع طبیعی و محیط زیست مربوط می شود. این گونه مسائل باید برای نوجوانان چالشی در فرآیند آموزش و پرورش بشمار آید و توانایی های تجزیه و تحلیل آنها را پرورش دهد و حساسیت آنها را نسبت به مسائل جهانی و ملی برانگیزد. چه اگر حسا سیت وجود داشته باشد از آن تعهد فکری و عملی و عزم معنوی برخواهد خواست. این ارزش ها مستقیما تدریس پذیر نیستند و از طریق تعامل بین معلم و متعلم و اندیشه ها به منصة ظهور می رسند. ارزش ها نه فقط به رفتار فردی مربوط میشودبلکه با مسائل عظیم معنوی دنیای معاصر نیز در ارتباطند .

خصوصیت دوم، توانایی انجام کارگروهی است. درعصرحاضر محیط های یادگیری مانند محیط های کاربالاترین اولویت را به کار گروهی می دهد، زیرا در این محیط ها ترکیب مهارت های افراد بزگتر از مجموع آنهاست. در فرایند توسعه کیفی آموزش و پرورش، محتوا و برنامه های درسی از اهمیت اساسی برخوردار است. محتوای درسی مبتنی بر مفاهیم نظری، جزوات فراوان، تعیین تکلیف شبانه و طاقت فرسا به همراه روش های تدریس تکراری، خسته کننده و معلم مدار به کاهش انگیزه دانش آموزان منجر می شود .

آزمایش و خطاهای دائمی در تغییر نظام و محتوای کتب درسی، لطمات جبران ناپذیری به آموزش و پرورش وارد می آورد. تقسیم ناعادلانه امکانات آموزشی درمدارس و مشکلات معیشتی نیزمانع ازآن می شود که دانش آموز انرژی، لبخند و نشاط لازم را از معلم دریافت کند. کمبود معلمان متخصص و آموزش دیده و آشنا با روان شناسی کودک ممکن است به تنزل کیفیت آموزشی منجر شود. ناآشنایی معلم با مراحل رشد روانی، اجتماعی، حرکتی و مسائل هیجانی-رفتاری کودکان لطمات فراوانی به کودکان وارد می آورد. از این رو، لازم است در گزینش معلمان به تخصص، دانش و نیز وضعیت ظاهری و آراستگی ظاهری این قشر که ساعاتی در روز را در ارتباط نزدیک و مستقیم با کودکان و نوجوانان هستند توجه بیشتری شود . از سوی دیگر، اقدام به برگزاری دوره های مستمر ضمن خدمت با هدف باز آموزی برای تطبیق با وظایف جدید و ارئه اطلاعات به روز از جمله کارهایی است که آموزش و پرورش می تواند به انجام آن مبادرت ورزد.

تبدیل فرایند یاددادن به یادگرفتن و استفاده از روشهای فراشناختی در آموزش از خط مشی های نو در توسعه کیفی آموزش و پرورش است. گذر از یاد دادن به یادگیری و آموزش راه بردهای مناسب برای خود یادگیری از رویکردهای جدید تعلیم و تربیت در جهان است که فراگیرنده را در فرایند یادگیری فعال می کند و این روش با معلمان آموزش دیده و محتوای درسی که دانش آموز را به تفکر وامی دارد همساز است، نه با محتوایی که مبتنی بر حفظ طوطی وار با کم ترین تفکر و تأمل است.

از دیگر محورهای عمده در فرایند توسعه آموزش و پرورش، مدیریت های کارآمد و متخصص است. سپردن امر آموزش و پرورش به دست غیر متخصصان کم تجربه و غیر موجه، کارایی و سلامت نظام تعلیم و تربیت را به مخاطره می اندازد. انتصاب های نابجا و رابطه مدار، ضربات اساسی به ساختار آموزش و پرورش وارد می کند. در نظریه های مدیریت نو در جایگاه یکی از عناصر ساختاری نظام به نوبه خود بر سایر عناصر نظام تأثیر می گذارد و نقشی تعیین کننده دارد .

طبق مکتب اصالت ساخت هرگاه یکی از عناصر ساخت تغییر کند بقیه عناصر ساخت به تبع آن تغییر می کند و الگو به تغییرات احتمالی واکنش نشان می دهد. از این رو، به منظور حرکت مؤثردر جهت توسعه و محقق ساختن اصلاحات اساسی در آموزش و پرورش، باید مدیران متخصص و عمل گرا بر اساس ضابطه و شایستگی انتخاب شوند و در رأس امور قرار گیرند و بر این باور تأکید شود که مدیریت و هدایت صحیح و عالمانه همراه با جلب مشارکت و تلاش همگانی کلید توسعه آموزش و پرورش است و توسعه آموزش و پرورش به نوبه خود زیر بنای توسعه همه جانبه کشور است .

خلاصه سخن این که برای آماده کردن نسل حاضر برای زندگی در آینده، آموزش و پرورش باید با شناخت روح زمانه و نیازهای نشأت گرفته از آن، پاسخگوی تقاضاهای مبتنی بر شرایط جدید باشد و خود را با آن منطق کند. با انباشت مسائل جهانی و ملی و دائماً پویا و تغییر پذیر، آموزش و پرورش ناگزیر است با تدوین راه بردهای منطقی و واقع بینانه خود را با حرکت نسل امروز هماهنگ کند و با مسائل حل نشده و اضطرابها و بحران های ناشی از آن همچون هویت، اشتغال و کنکور روبه رو شود. از این رو اقدام به انجام دادن اصلاحات اساسی در آموزش و پورش بنا به تجربه سایرممالک، زیر بنای توسعه در کشور ضرورت دارد .

از نگاه این مقاله توسعه را می توان در دو بعد نگرشی و ساختاری مورد مورد توجه قرار داد. راه برد نخست بر تحول و باز نگری در حیطه نگرش ها در حوزه فکری کلان جامعه تکیه می کند و به باز تعریف مفاهیم اساسی تعلیم و تربیت می پردازد . پذیرش اندیشه ها و تفاوت ها، مدارا و انعطاف اساس این راه برد است . راه برد دوم تغییر در ساختارهای آموزشی و تربیتی را مد نظر قرار می دهد و بر توسعه کمی و کیفی با تأکید بر تحول در ساختارهای مدیریتی به سوی مدیریت های متخصص و عمل گرا تأکید می ورزد .

موضوع اصلی فرایند یاددهی – یادگیری در دنیای امروز پرداختن به آموزش مهارتهای زندگی وهمگامی با توسعه ی دانش علمی – فناوری است. در فرایند جدید، دانش آموزان بر اساس علایق و تمایلات شخصی با راهنمایی معلم و استفاده از فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی به گونه ای آزاد برخورد می کنند. از سوی دیگر فرایند یاددهی – یادگیری، محدود و محصور به چهار دیواری مدرسه نمی شود و در بیرون از مدرسه هم، آموزشهای ضمن کار و غیر رسمی جایگاه مهمی پیدا کرده است. در این کشورهای، مدارس مجازی شکل گرفته اند و مشکل بعد زمان و مکان در امر آموزش به گونه ای چشمگیر از بین رفته است. بدون شک در آینده ای نزدیک، شاهد نقش مؤثر این گونه مدارس در آموزش های رسمی خواهیم بود. برای تأسیس مدارس مجازی نیاز به ساختار ( شبکه، نرم افزار، سخت افزار) فضای واقعی آموزش (اما بسیار محدود)، نیروی انسانی متخصص و محتوای دیجیتالی است. در این مدارس نمی توان و نباید بطور کامل از فضای واقعی آموزش صرف نظر کرد. با این وصف تعامل بین شاگردان و معلم و نیز تعامل شاگردان با یکدیگر در یک مدرسه مجازی که عمدتاً به کمک بحث مربوط بهتولید محتوای دیجیتالی صورت می گیرد بطور بنیادین با محتوایی که همگان با آن آشنایی دارند( کتاب، جزوه درسی و...) متفاوت است. در راه گسترش این آموزشها، نیاز به نیروی انسانی ماهر و متخصص، تأمین هزینه ها و زمان کافی از مهمترین عوامل محسوب می شود.

مدرسه های سنتی ناگزیر به سازگاری با سیر تحولات وتغییرات جدید هستند. در محیط جدید، نقش مربیان و اساتید عوض خواهد شد. آنها بیشتر نقش تسهیل گر و مربی یا طراحان آموزشی را ایفا خواهند کرد. پس تغییر یا طراحی و راه اندازی سیستم های مدیریت آموزشی متناسب، الزامی است. نظامهای آموزش از راه دور LMS، ابزاری برای آموزش مداوم تلقی می شوند و این آموزشها می تواند شامل معلمان و دانش آموزیان در هر سن، مکان جغرافیایی، موقعیت و وضعیت اجتماعی و سیاسی و با هر گونه آموزشی باشد. با وجودی که فناوریهای جدید موجب استقلال و انعطاف بیشتر امور آموزشی می شود، اما جهت بکارگیری این امکانات، باید ساختار سازمانی موسسات عالی نیز متحول شود. همچنین جهت استفاده از هر سیستم فناوری نوین در امور آموزشی، لازم است شرایطی چون ایجاد زیرساختهای قوی فناوری، تدوین استانداردهای آموزشی لازم برای ارزیابی آموزشگران و دانش آموزیان، فرهنگ سازی مناسب و تغییر نگرش سنتی جامعه در امر آموزش، سرمایه گذاری و مشارکت دولت و بخش خصوصی در این زمینه فراهم شود. با توجه به اقدامات صورت گرفته در این زمینه و علاقه مندی مسئولان مدارس و حتی مدیران ادارات و سازمانهای غیر آموزشی به بهره برداری از روشهای آموزش مجازی و همچنین تغییر و گسترش دسترسی به فناوریهای آموزشی، پیش بینی می شود طی ده سال آینده اکثر واحدهای مدرسهی در ایران، به جذب و آموزش دانش آموز به صورت الکترونیک و بهره برداری از آموزشهای مجازی در سطحی بسیار گسترده، اقدام کنند.

 

منبع : pafcoerp.com


0 دیدگاه

برای ارسال دیدگاه باید کاربر سایت باشید
ارسال دیدگاه